واضح و مستقیم در همین ابتدا بگویم: ضررهای معاملاتی مشکلی ندارند. نگاه کردن به آنها به عنوان مشکل، دقیقا گام اشتباهی است که بر می داریم .
ضرر بخشی از فرایند معامله گری است. همه با ضرر مواجه می شوند. شما نمی توانید از آن اجتناب کنید. بهترین کاری که می توانید انجام دهید این است که تأثیر آنها را از طریق مدیریت ریسک و سرمایه به حداقل برسانید.
ولی خب…. حتی با مدیریت ریسک و سرمایه ، ضرر کردن در معاملات ذاتاً دردناک است. از نظر من دلیل آن این است که: جایی که از دست دادن احساس می شود، درد نیز وجود دارد. و احساسات عمدتاً در پاسخ به آنچه فکر میکنید به وجود می آیند، نه به خود آن چیز.
این دو حالت را در نظر بگیرید…
سناریو 1
فرض کنید بعد از یک جلسه تمرینی شدید از باشگاه برگشتید. چند ساعت بعد کمی درد عضلانی احساس می کنید. اما شما با آن مشکلی ندارید. شما در واقع از خودتان احساس رضایت می کنید زیرا می دانید که تمرین خوبی داشته اید و در نتیجه آن تمرین خوب درد ایجاد می شود.
سناریو 2
حالا تصور کنید که به باشگاه نرفته اید و بدون هیچ دلیل مشخصی، به طور تصادفی، درد یکسانی در سرتاسر بدن خود دارید. احتمالاً فکر می کنید که مشکلی وحشتناک در شما وجود دارد، اینطور نیست؟ مطمئناً با این فکر که یک بیماری جدی یا چیزی شبیه به آن دارید، عصبانی خواهید شد.
در مورد اول، درد فیزیکی در زمینه فعالیت شدید ورزشی مورد استقبال احساسات شما قرار گرفت اما در مورد دوم، همان درد فیزیکی در زمینه دیگری پاسخ متفاوتی به همراه داشت .
بنابراین همانطور که می بینید، معنایی که ما به چیزها می دهیم، واکنش عاطفی و مجموعه اقدامات بعدی ما را تعیین می کند.
الگویی که در هنگام ضرر معاملاتی به آن دچار می شویم بدین صورت است:
- ضرر معاملاتی رخ می دهد.
- رویداد بر اساس چارچوبی آشنا از معناسازی درک و بلافاصله تفسیر می شود.
- یک احساس در پاسخ به معنایی که به آن داده اید به وجود می آید.
اکنون، بدون شناخت کارکرد ذهن:
- به همه افکار و احساسات خود وزن یکسانی می دهید، حتی اگر همه آنها شایسته شنیدن و اعتماد نباشند.
- بنابراین شما در نهایت کاری را انجام خواهید داد که بر اساس تفسیر شما از آن احساسات اجباری به نظر می رسد.
اما با شناختن کارکرد ذهن و احساسات:
– با شروع فرآیند عاقلانه متوجه خواهید شد که چه چیزی به عنوان احساسات در شما ایجاد می شود و چه چیزی واقعی است .
– آنها را همانطور که هستند احساس خواهید کرد، بدون اینکه قضاوت کنید یا بخواهید چیزی متفاوت باشند (پذیرش کامل آنچه هست). با انجام این کار، شما به طور خودکار آنها را خنثی خواهید کرد و سپس این آزادی را خواهید داشت که به جای واکنش کورکورانه، انتخاب کنید که چگونه پاسخ دهید.
چگونه این آگاهی را نسبت به نحوه عملکرد ذهن و احساسات افزایش دهیم؟
بسیار ساده است: مراقبه (مدیتیشن) کنید! اما هر تمرین مدیتیشن جواب نمی دهد زیرا همه آنها یکسان نبوده و فواید یکسانی ندارند.
برای مثال، بسیاری از مدیتیشن ها، مراقبهگر را مجبور میکنند که ذهن خود را بر روی برخی موارد، مانند دعا، سرود، مانترا، شعله شمع، تصویر مذهبی یا هر چیز دیگری متمرکز کند، در حالی که تمام افکار و ادراکات دیگر را از آگاهی خود حذف میکند.
نتیجه غالباً حالتی از خلسه است که تا زمانی که جلسه مراقبه به پایان برسد، ادامه می یابد. زیبا، لذت بخش، معنادار و جذاب است…. اما موقتی است!
شما نیاز به یک تمرین مراقبه دارید که شما را چرخه های مخرب خارج کند. این به شما کمک می کند تا بتوانید یاد بگیرید که به چیزها، حالات و شرایطی که در حال ظهور و گذر هستند توجه کنید و این کار را با آرامش کامل انجام دهید.
از این پس ، با اینکه می دانید ضرر معاملاتی به طور اجتناب ناپذیری اتفاق می افتد، به جای اینکه به طور خودکار آن را یک چیز بد در نظر بگیرید، سعی می کنید بدون اینکه داستان و معنی اضافی ایجاد کنید ، فقط آن انرژی را احساس کنید، به طور کامل با آن بمانید و سعی کنید متوجه شوید که به طور طبیعی، خود به خود از بین می رود.
این بدان معناست که شما می توانید الگوهای احساس و رفتاری را که به پیشرفت شما کمک نمی کند، خنثی کنید.
وقتی یاد می گیرید که اجازه دهید همه چیز بدون اعمال هیچ فشاری اتفاق بیفتد، وقتی میتوانید تمام احساسات را بهعنوان انرژی زنده و غیرمفهومی بدون ایجاد هیچ داستانی تجربه کنید، اساساً از اجبار رها میشوید. و سپس می توانید توجه خود را به برنامه معاملاتی خود معطوف کنید.
سخنان پایانی
ضرر بخشی از بازی معاملات است. و آگاهی نسبت به ذهن به ما کمک می کند تا آنها را از نظر احساسی بپذیریم و پردازش کنیم. شما فقط تفسیرها را می بینید، نه پیچیدگی، تنوع و تنوع کامل واقعیت را.
اگر میخواهید در این مهارت ها استاد شوید در کارگاه أسلوب معامله شرکت کنید.