شروع کمپین عیدانه راست چین

| تا 80% تخفیف استثنایی

آکادمی مالی ATS
جستجو پیشرفته محصولات
0
سبد خرید خالی است.
ورود | ثبت نام
captcha
0
سبد خرید خالی است.
ورود و ثبت نام

تحلیل تکنیکال چیست – فلسفه‌ی تحلیل تکنیکال

تحلیل تکنیکال چیست

خواندن این مطلب

4 دقیقه

زمان میبرد!

تحلیل تکنیکال چیست – فلسفه‌ی تحلیل تکنیکال

تحلیل تکنیکال چیست؟

تا به حال با مفاهیم زیادی از تحلیل تکنیکال برخورد داشته ایم. پرایس اکشن، الیوت، ایچی موکو، فیبوناچی و… اما آیا تا به حال شده به خود مفهوم تحلیل تکنیکال پی ببرید.
در این مقاله سعی می کنیم شما را با تعریف تحلیل تکنیکال آشنا کنیم.

تعریف تحلیل تکنیکال

تحلیل تکنیکال مطالعه ی رفتارهای بازار با استفاده از نمودارها و با هدف پیش بینی آینده ی روند قیمت ها می باشد.
رفتار قیمت همواره در تحلیل ها نقش اصلی را دارد و رفتار حجم معاملات تکمیل کننده ی این اصل است. رفتار قیمت و رفتار بازار در خیلی موارد معنای مشابهی دارند و به جای یکدیگر مورد استفاده قرار می گیرند.

فلسفه ی تحلیل تکنیکال

  1. همه چیز در قیمت لحاظ شده است.
  2. قیمت ها بر اساس روندها حرکت می کنند.
  3. تاریخ تکرار می شود.

همه چیز در قیمت لحاظ شده است

شاید بتوان ادعا کرد که جمله ی ” همه چیز در قیمت لحاظ شده است” پایه و اساس تحلیل تکنیکال است. تا زمانی که به درک درستی از این جمله نرسیده باشیم شاید پیشروی در یادگیری تحلیل تکنیکال کار بیهوده ای باشد.

یک تحلیل گر تکنیکال در ابتدا به این باور رسیده است که هر چیزی که بتواند در قیمت تاثیرگذار باشد اعم از فاکتورهای سیاسی، فاندامنتالی، جغرافیایی و یا سایر فاکتورها در قیمت یک سهم لحاظ شده است. پس از درک و پذیرش جمله ی فوق به عنوان مقدمه ی تحلیل تکنیکال به این نتیجه می رسیم که تحلیل قیمت ها تمام آن چیزی است که به آن نیاز داریم.

برای اثبات عدم صحت این ادعای مغرورانه، زمان زیادی صزف شده و نتیجه ای حاصل نشده است. همه ی تحلیل گران تکنیکال بر این باورند که تغییر قیمت ها تابعی از عرضه و تقاضاست.

چنانچه تقاضا بیش از عرضه باشد آن گاه قیمت صعود خواهد کردو اگر عرضه بر تقاضا پیشی گیرد قیمت کاهش خواهد یافت.

این تغییرات اساس تمام پیش بینی های اقتصادی و بنیادی دنیا می باشد.

برداشت تکنسین ها از از این اصل به این صورت است که اگر قیمت به هر دلیلی بالا رفت پس باید تقاضا بر عرضه غلبه کرده و علل فاندامنتالی تاثیر خود را گذاشته باشند و چناچه قیمت سقوط کرد دلایل فاندامنتالی و بنیادی بی اثر شده اند.

جمله ی عجیب پایانی در مورد فاندامنتال نباید شما را متعجب کند. منطق ما را در این بحث رهنمون می کند که یک تحلیل گر تکنیکال نیز به نوعی مباحث فاندامنتال و بنیادی را مورد مطالعه قرار می دهد.

قریب به اتفاق تحلیل گران تکنیکی بر این باورندکه نیرویی که جهت عرضه و تقاضا را تغییر می دهدبرآیند تغییرات فاندامنتال و مربوط به بازار است و همین نیرو بر قیمت ها تاثیر می گذارد. نمودارها هرگز به تنهایی علت بالا یا پایین آمدن قیمت ها نبستند. آن ها نشان دهنده ی میزان تاثیر یا عدم تاثیر عوامل پایه ای بازار هستند.

این یک قانون است که تحلیل گر تکنیکال به هیچ وجه دخالتی در عوامل تاثیرگذار بر قیمت نمی کند. بیشتر اوقات در آغاز یک روند و یا در نقطه ی تغییر جهت قیمت از افزایش به کاهش و یا برعکس هیچ کس به طور قطع دلیل این تغییر جهت را نمی داند. ولی تحلیل گر تکنیکال به سادگی و با استفاده از الگوها می تواند این تغییر را به موقع شناسایی کند و پایداری آن را بسنجد.

باید در خاطر داشت مادامی که یک تحلیلگر تکنیکال بر این عقیده باقی بماند که همه چیز در قیمت لحاظ شده استموفق خواهد شد که از بسیاری از افراد با تجربه ی بازار (که از این ابزار استفاده نمی کنند) سود بیشتری کسب کند.

یک تحلیل گر لزوما نبایستی از بازار هوشمندتر باشد و یا قادر باشد که پیش بینی های متحیرانه ای درباره ی تغییرات قیمت انجام دهد. او می داند که دلایل زیادی برای نوسان قیمت وجود دارد و صرفا بر این باور است که لزومی به دانستن این دلایل برای پیشبینی تغییرات قیمت وجود ندارد.

قیمت ها بر اساس روندها حرکت می کنند.

هدف از ترسیم نمودار قیمت، شناسایی روند و پیش بینی جهت حرکت این روند است، پیش از آن که قیمت های آتی، روند آینده را مشخص کنند. در حقیقت تعداد زیادی از تحلیل گران بر این باورند که ماهیت روندها یکسان است و همواره کافیست روند فعلی را ارزیابی کنیم.

قیمت ها دوست دارند که روند فعلی خود را حفظ کنند، به جای آنکه تغییر جهت بدهند. این قانون به نوعی بیان دیگری از قانون اول نیوتون است. شاید بتوان آن را این گونه نیز مطرح کرد که قیمت ها به روند فعلی خود ادامه می دهند تا زمانی که عوامل بازدارنده ی حرکت، آن ها را متوقف کنند.

تاریخ تکرار می شود.

بخش بزرگی از مباحث تحلیل تکنیکال و مطالعه ی رفتارهای بازار، مشابه روانشناسی در انسان هاست.

به عنوان مثال الگوهای نمودارهایی که یکصدسال پیش ترسیم شده اند دقیقا منعکشس کننده ی تاثیر مسائل آن دوره از نظر روانشناسی در روند قیمت ها هستند.

این تصاویر به وضوح روانشناسی بازار را آشکار می کنند. از زمانی که الگوها به خوبی در گذاشته عمل کرده اند فرض شده که در آینده نیز به همان خوبی جوابگو خواهند بود. پایه و اساس آن ها اصول روانشناسی است که این امر باعث می شود که آن ها را به عنوان اصول ثابت بپذیریم و بتوانیم به آن ها اعتماد کنیم.

در مقاله های بعدی ابعاد دیگی از از تحلیل تکنیکال را برای شما باز خواهیم کرد.

درباره نویسنده



نظرات کاربران



مطالب مرتبط