معامله گران تصور می کنند کار درست این است که از احساسات در معاملات اجتناب کنند. اما چیزی که ما متوجه نمی شویم این است که احساسات چیز بدی نیستند.
نکته منفی در واقع در مورد اجتناب معامله گران از آنهاست که کارایی خارق العاده ذهن انسان را به خصوص برای عملکرد معاملاتی ما از بین می برد.
ما باید این افسانه را بشکنیم.
با اجبار به دور زدن احساسات، معاملهگران ممکن است در نهایت نسبت به اتفاقات ظریف بازار بیتفاوت شوند و نکات مهم پشت حرکات بازار را از دست بدهند و نتوانند رشد کنند.
ناامیدی، ترس، طمع، امید، هیجان / اضطراب، کسالت ، احساساتی هستند که ما در طول معامله با آنها سر و کار داریم.
هر فردی با هر احساسی متفاوت برخورد می کند.
کسانی هستند که در مواقع استرس از جای خود بلند می شوند و معاملات را کنار می گذارند ، برخی افراد برعکس ، تحت فشار به خوبی کار می کنند.در مقابل هم، کسانی هستند که خاموش می شوند تصمیمات اشتباهی می گیرند.
یک معامله گر خوب باید بفهمد که تحت هر احساسی چگونه رفتار می کند و چگونه باید عمل کند تا بیشترین نفع را از احساساتش ببرد.
به عنوان مثال، اگر تحت فشار دچار خاموشی شدید، باید فوراً از فضای معاملاتی خارج شوید، بیرون بروید و نفس بکشید، شاید چیزی بخورید، هر چیزی که شما را آرام کند و توانایی مدیریت بهترین موقعیت را به شما بدهد.
شما بهتر می دانید که چگونه با انواع احساسات کنار بیایید، از آنها آگاه باشید و روالی بسازید که می تواند به شما در مقابله با آن احساسات کمک کند.
به عنوان یک انسان، ما هرگز نمی توانیم واقعاً از احساسات خود دوری کنیم و جنگیدن برای رسیدن به بی حسی مطلق بی معنی است.
زمانی که معاملهگران تصمیم میگیرند با احساسات خود کنار بیایند، تصمیم میگیرند روالی ایجاد کنند که اتومات تبدیل به به عادت شده است.
با کمال تعجب، اجتناب از احساسات ، باعث افزایش ریسکمعاملات ما می شود. ممکن است زمانی که بازار رفتار خود را تغییر می دهد، دچار مشکل شویم و آمادگی نداشته باشیم.
به عبارت دیگر، احساسات ما سریعترین و هوشمندترین شاخص برای بازار هستند.
در مرحله ای از فرآیند یادگیری در مورد حرفه معامله گری – معامله گران سیستم های معاملاتی ربات گونه را جستجو می کنند که ظاهراً به انرژی کمتری نیاز دارند و احساسات در آن دخیل نیست.
آنها معتقدند که اگر از گزینه های معاملات خودکار یا سیستم های معاملاتی ربات استفاده کنند، موفق تر خواهند بود. اما این تصور بسیار دور از واقعیت است. به خصوص برای اکثر معامله گران خرد، زیرا ربات ها هیچ گونه قابلیت یادگیری ندارند. برخلاف ذهن انسان، آنها نمی توانند از اشتباهات یا با تغییر الگوهای بازار درس بگیرند.
ما به چیزی که دوست داریم نمی رسیم. به خصوص توسط معاملهگرانی که از این مسیر استفاده میکنند، زیرا نشان میدهد که به جای مقابله و پردازش احساسات خود، ترجیح میدهند به مکانیسمهایی تکیه کنند که هیچ مهارتی برای بهبود ندارند.
معاملهگران میتوانند بهجای نیاز به استفاده از الگوریتمهای خودکار ، با یادگیری آنچه بر آنها تأثیر میگذارد، احساسات و نگرشهای خود را در آغوش بگیرند.
سپس، آنها قادر خواهند بود به طور آگاهانه توانایی خود را برای تصمیم گیری موثر برای کسب موفقیت بیشتر تنظیم کنند.
انسان ها به جای اینکه مسائل خود را حل کنند، به این شهرت دارند که در جهت مخالف حرکت می کنند. اما ماندن در نقاط امن و عادت های قبلی ما آنقدرها که فکر می کنیم موثر نیست.
ما باید به سمت اضطراب و ناامیدی خود حرکت کنیم، به آنچه احساساتمان به ما می گویند گوش دهیم و از این واقعیت قدردانی کنیم که توانایی تغییر احساس و روش معاملاتی خود را داریم.
ما انسان هستیم، هر کس به طور متفاوتی حس می کند، اما مهمتر از آن، همه ما حس می کنیم. هیچکس متفاوت نیست. احساسات همیشه با معاملات درگیر خواهند بود.
اجتناب از حس کردن ، فقط ما را از آشنایی و صمیمی شدن با بازارها جدا می کند. آگاهی کامل، درک وضعیتی که ذهن ما در آن قرار دارد، و همچنین دانستن اینکه چه چیزی بر ما تأثیر می گذارد و چگونه از آن اجتناب نکنیم نکته کلیدی لازم برای موفقیت خواهد بود.