اسپلیت یا تجزیه سهام اقدامی است که در آن یک شرکت سهام موجود خود را به چندین سهام تقسیم می کند. اصولاً شرکت ها سهام خود را تجزیه می کنند تا بتوانند قیمت معاملاتی سهام خود را به محدوده ای که برای اکثر سرمایه گذاران به نظر مناسب می رسد کاهش دهند و نقدینگی سهام را افزایش دهند.
طبق روانشناسی انسانی، برای بیشتر سرمایه گذاران راحت تر است که مثلا، 100 سهم از سهام 10 دلاری را در مقابل 10 سهم از سهام 100 دلاری بخرند. بنابراین، هنگامی که قیمت سهم یک شرکت به طور قابل ملاحظه ای افزایش یابد، بیشتر بنگاه های دولتی تجزیه سهام را اعلام می کنند تا قیمت را به یک قیمت معاملاتی محبوب تر کاهش دهند. اگرچه تعداد سهام موجود در طول تجزیه سهام افزایش می یابد، اما ارزش دلاری کل سهام در مقایسه با مبلغ پیش از تجزیه یکسان است، زیرا تجزیه هیچ ارزش واقعی را اضافه نمی کند.
هیئت مدیره یک شرکت می تواند به هر روشی تصمیم به تجزیه سهام بگیرد. به عنوان مثال، تجزیه سهام ممکن است 2-به-1 ، 3-به-1 ، 4-به-1 ، 10-به-1 ، 100-به-1 و غیره باشد. تجزیه سهام 4 به 1 به این معنی است که برای هر سهمی که یک سرمایه گذار در اختیار داشته، اکنون چهار سهم خواهد داشت. به عبارت دیگر، تعداد سهام موجود در بازار چهار برابر خواهد شد. از سوی دیگر، قیمت هر سهم پس از تجزیه سهام 4 به 1 با تقسیم قیمت بر 4 کاهش می یابد. به این ترتیب، ارزش کلی شرکت که با ارزش بازار اندازه گیری می شود، یکسان خواهد بود.
چرا شرکت ها درگیر مشکلات و هزینه اسپلیت سهام می شوند؟ به چند دلیل بسیار خوب.
در حالی که تجزیه در تئوری نباید تاثیری در قیمت سهام داشته باشد، اغلب منجر به تجدید علاقه سرمایه گذار می شود که می تواند تأثیر مثبتی بر قیمت سهام داشته باشد. در حالی که این اثر می تواند موقتی باشد، واقعیت این است که تجزیه سهام توسط شرکت های ممتاز راهی عالی برای سرمایه گذار متوسط برای جمع آوری تعداد روزافزون سهام در این شرکت ها است. قیمت سهام بسیاری از بهترین شرکت ها به طور مرتب از قیمت قبل از تجزیه سهام فراتر رفته و باعث شده که مجدداً تجزیه سهام را انجام دهند.
به عنوان مثال، والمارت، سهام خود را از زمان عمومی شدن در اکتبر 1970 تا مارس 1999 11 بار تجزیه 2 به 1 کرده است. یک سرمایه گذار که در عرضه اولیه عمومی والمارت 100 سهم داشته، دیده است که چگونه آن سهم اندک در طی 30 سال آینده به 204,800 سهم افزایش یافته است.
در ژوئن سال 2014، شرکت اپل (NASDAQ: AAPL) سهام خود را 7 به 1 تجزیه کرد تا در دسترس تعداد بیشتری از سرمایه گذاران قرار گیرد. درست قبل از تجزیه، هر سهم با 645.57 دلار معامله می شد. پس از تجزیه، قیمت هر سهم در بازار آزاد 92.70 دلار شد که تقریباً معادل 645.57 ÷ 7 بود. به سهامداران موجود نیز به ازای هر سهم متعلق شش سهم اضافی اعطا شد، بنابراین یک سرمایه گذار که دارای 1000 سهام از پیش تجزیه AAPL بود اکنون پس از تجزیه 7000 سهم داشت. سهام موجود اپل از 861 میلیون به 6 میلیارد سهم افزایش یافت، با این حال، ارزش بازار تا حد زیادی بدون تغییر در 556 میلیارد دلار باقی ماند. روز بعد از تجزیه سهام، قیمت به بالای 95.05 دلار افزایش یافت که منعکس کننده افزایش تقاضای قیمت پایین سهام بود.
تجزیه سهام سنتی همچنین به عنوان تجزیه سهام رو به جلو نیز شناخته شده است. تجزیه سهام معکوس برعکس تجزیه سهام رو به جلو است. شرکتی که تجزیه سهام معکوس صادر می کند، تعداد سهام موجود خود را کاهش می دهد و قیمت سهام را افزایش می دهد. مانند تجزیه سهام رو به جلو، ارزش بازار شرکت پس از تجزیه سهام معکوس یکسان خواهد بود. شرکتی که این اقدام را انجام می دهد ممکن است هنگامی این کار را انجام دهد که قیمت سهم آن به حدی کاهش یافته باشد که به دلیل عدم رعایت حداقل قیمت مورد نیاز در خطر حذف از بورس قرار گیرد. همچنین ممکن است یک شرکت تجزیه سهام معکوس را انجام دهد تا برای سرمایه گذارانی که اگر قیمت سهام بالاتر بود آن را با ارزش تر می دانستند، جذاب تر شود.
تجزیه سهام معکوس/رو به جلو یک استراتژی ویژه تجزیه سهام است که توسط شرکتها برای از بین بردن سهامدارانی که کمتر از تعداد معینی دارای سهام آن شرکت هستند، استفاده می شود. تجزیه سهام معکوس/رو به جلو از تجزیه سهام معکوس و به دنبال آن تجزیه سهام رو به جلو استفاده می کند. تجزیه معکوس باعث کاهش تعداد کلی سهامی می شود که یک سهامدار در اختیار دارد و باعث می شود برخی سهامداران که کمتر از مقدار حداقل مورد نیاز تجزیه سهام را دارند، از بین بروند. تجزیه سهام رو به جلو تعداد کل سهام را که یک سهامدار در اختیار دارد افزایش می دهد.
با همه ی این توضیحات به یاد داشته باشید
شما باید سهام را به سبد سهام خود اضافه کنید فقط اگر به مدل کسب و کار شرکت و حرکت اساسیآن اعتقاد دارید ، نه به این دلیل که این گزینه را انتخاب کرده است که سهام آن روی کاغذ ارزان تر به نظر برسد.