تکنیکال بهتر است یا فاندامنتال؟ منظور از تکنیکال و فاندامنتال چیست؟ هر کدام از این علوم به ما چه می آموزند؟ با خواندن پاسخ این سوالات و سوالات دیگری در حوزه ی فاندامنتال و تکنیکال در این مقاله با من همراه باشید.
معامله گران اصولا با فراگیری علم تکنیکال وارد بازارهای مالی می شوند و رفته رفته دانش فاندامنتال خود را افزایش می دهند. ولی این افزایش دانش فاندامنتال اصولا منجر به استفاده در بازار نمی شود. با فراگیری تعاریف درست این دو علم یا خواهیم گرفت که چطور با بهره گیری از نکات هر دوی آن ها به یک معامله گر موفق تبدیل شویم.
همانطور که در تحلیل تکنیکال تمرکز بر روی تغییرات قیمت است در تحلیل فاندامنتال این عوامل اقتصادی است که بر عرضه و تقاضا تاثیر می گذارد و باعث می شود قیمت بالا یا پایین برود و ثابت بماند. یک تحلیل گر فاندامنتال تاثیر تمام فاکتورهای مربوط را بر روی قیمت هر چیزی بررسی می کند تا نهایت بتواند ارزش ذاتی آن را محاسبه کند.
ارزش ذاتی چیزی است که یک تحلیل گر فاندامنتال به وسیله ی آن نشان می دهد که با توجه به میزان عرضه و تقاضا واقعا با آن قیمت ارزش دارد یا خیر. اگر ارزش ذاتی چیزی زیر قیمت آن باشد تحلیل گر فاندامنتال می گوید که قیمت آن چیز ارزان است و برای خرید مناسب است.
هر دو روش تکنیکال و فاندامنتال همواره سعی بر حل یک مشکل واحد دارند و آن مشکل چیزی نیست جز اینکه قیمت ها تمایل دارند در چه جهتی حرکت کنند. در واقع آن ها از دو راه متفاوت به یک مسئله ی واحد می پردازند.
یک تحلیل گر فاندامنتال علت های تغییر قیمت را بررسی می کند حال آنکه یک تحلیل گر تکنیکال تاثیرات آن را به چالشمی کشاند.
تحلیل گر تکنیکال عقیده دارد تغییرات قیمت تنها چیزی است که او نیاز دارد بداند و دانستن علت ها و دلایل این تغییرات لازم نیستند و در مقابل تحلیل گر فاندامنتال همواره به علت ها و دلایل تغییر قیمت می پردازد.
بیشتر معامله گران خود را در یکی از دو دسته ی تحلیل گران فاندامنتال و تکنیکال طبقه بندی می کنند. در حقیقت این دو دسته نقاط مشترک زیادی دارند. خیلی از تحلیل گران فاندامنتال سعی دارند مقدماتی از تکنیکال را فرا بگیرند و همینطور بسیاری از تحلیل گران تکنیکال سعی می کنند حداقل اطلاعاتی از مسائل فاندامنتال داشته باشند.
برای یاد گیری تحلیل تکنیکال میتوانید دوره مقدماتی مارا از اینجا تهیه کنید.
همچنین ممکن است برای شما دوره رایگان simple trading جالب باشد.
مشکل اصلی اینجاست که خیلی از اوقات علت ها و نمودارها با یکدیگر درگیر هستند. در بیشتر مواقع در ابتدای حرکت های مهم بازار، یک تحلیل گر فاندامنتال نمی تواند تعریف درستی برای تغییرات بازار ارائه دهد. در چنین لحظات بحرانی است که هر دو تحلیل گر تفاوت های زیادی را در برداشت هایشان و روند قیمت مشاهده می کنند و اغلب نیز همزمان با هم دلیل تغییرات را درک می کنند ولی گاها برای انجام هرگونه عکس العمل خیلی دیر شده است.
این اختلافات ظاهری را شاید بتوان اینگونه تشریح کرد که در واقع باعث ایجاد دلایل فاندامنتالی جدیدی می شود، یعنی این که تغییر قیمت باعث می شود تا تحلیل گر فاندامنتال و فاکتورهای سنجش او حساس شوند و در حقیقت بازار دلایل جدیدی برای این تغییرات پیدا کند. در حالی که دلایل پایه ای قبلا تاثیر خود را گذاشته اند و هم اکنون در بازار وجود دارند و در واقع قیمت ها در حال نشان دادن واکنش به دلایل پایه ای جدید هستند. خیلی از بازارها در گذشته با تغییرات بسیار کم و یا هیچ تغییری در فاندامنتال شروع شده است و به مرور زمان وقتی که تغییرات دیده شده است روند جدید کاملا در مسیرش قرار گرفته است.
بعد از مدتی تحلیل گران تکنیکال با اعتماد به نفس بیشتری تغییرات را در نمودارها درک می کند و می خواند. یک تحلیل گر تکنیکال شاید تنها کسی باشد که در شرایطی که تغییرات بازار با خرد عمومی در تناقض است احساس آرامش می کند و حتی از چنین موقعیتی لذت می برد. او می داند که معامله گران بازار به زودی با اطلاعات جدیدی که همان دلایل فاندامنتال جدید می باشد موجه می شوند و شاید تنها او باشد که برای تصدیق محاسباتش منتظر چیزی نبوده است.
در تحلیل تکنیکال می توان به وضوح دید که اعتقاد یک تحلیل گر تکنیکال به تحلیل هایش به مراتب بیشتر از یک تحلیل گر فاندامنتال می باشد.
اگر یک معامله گر مجبور باشد یکی از این دو را به عنوان روش کار انتخاب کند منطق می گوید که تحلیل تکنیکال امکان رسیدنش به موفقیت بیشتر است. برای آنکه تحلیل تکنیکال در حقیقت تاثیر عوامل فاندامنتال را بررسی می کند.
بدون شک دو علم تکنیکال و فاندامنتال هیچ گاه از هم جدا نیستند و معامله گر موفق کسی است که بتواند هر دوی این دانش ها را در بازار به کار ببندد.
برای یاد گیری تحلیل فاندامنتال میتوانید دوره مقدماتی مارا از اینجا تهیه کنید.
همچنین دوره رایگان easy funda ممکن است برای شما جالب باشد.