همانطور که در مقاله ی قبلی اشاره شد اگر در بازارهای مالی “قطعیت” وجود داشت فاصله تا تحقق همه ی رویاهایمان فقط یک معامله بود!
یعنی اگر فقط می توانستیم 10 پیپ حرکت در بازار را درست تشخیص دهیم به نحوی که آن معامله از نقطه ی ورود ما حتی یک پیپ هم در ضرر نرود و در جهت پیش بینی ما 10 پیپ حرکت کند می توانستیم تمام دارایی خود را وارد آن معامله کنیم و با یک حجم وحشتناک زیاد، سود هنگفتی را به دست بیاوریم.
اما متاسفانه اینطور نیست… هیچ قطعیتی در بازارهای مالی وجود ندارد و چون قطعیتی وجود ندارد باید همیشه جانب احتیاط را رعایت کنیم. مهمترین وسیله یا ابزار ما برای کاهش ریسک در معاملات تعیین استاپ لاس یا حد ضرر برای معاملاتمان است.
حتما پیش از خواندن ادامه ی این مقاله توضیه می کنم مقاله ی قبلی از اینجا مطالعه بفرمایید تا با تعریف استاپ لاس، رابطه ی بین استاپ لاس و مدیریت سرمایه و نحوه ی تعیین استاپ لاس آشنا شوید.
اگر معامله گر بازارهای مالی باشید حتما با این موضوع برخورد کرده اید که قیمت به استاپ لاس شما نزدیک می شود هوس تحلیل فاندامنتال به سرتان می زند! یعنی چه؟
مثالی می زنم، فرض کنید روی طلا معامله ی خرید یا بای دارید و استاپ لاس شما روی قیمت 1610 قرار دارد، وقتی قیمت به استاپ شما نزدیک می شود ذهن شما شروع به تحلیل فاندامنتال می کند مثلا می گوید که “هزینه ی استخراج طلا 1450 دلاره، قیمت دیگه خیلی آندرولیو (under value) هستش اگر قیمت داره پایین میاد حتما می خواد استاپ ها رو جمع کنه پس من استاپمو بردارم یا جابجا کنم”
یا مثلا معامله گری روی eur/usd معامله ی خرید دارد و استاپش روی 1.0100 قرار دارد، وقتی قیمت به استاپش نزدیک می شود به این تحلیل می رسد که یورو از دلار ارزانتر نمی شود و این نسبت زیر یک نمی آید در حالیکه با مراجعه به چارت این جفت ارز می بینیم که مدت زیادی این جفت ارز زیر یک بوده و مانده است.
پس نکته ی خیلی مهم این است که همه ی تحلیل ها چه فاندامنتال و چه تکنیکال برای قبل از باز کردن پوزیشن است و بعد باز کردن پوزیشن هیچ تحلیلی نخواهیم کرد بلکه از قبل برای هر اتفاقی که روی چارت بیافتد برنامه داشته و پای چارت فقط طبق آن عمل می کنیم.
توجه داشته باشید زمانی که معامله ی باز دارید فقط در جهت معامله ی باز خود چارت را تحلیل خواهید کرد و این باعث می شود که هرگز به استاپ خود پایبند نباشید و احتمالا متحمل ضررهای بزرگ شوید.
حتما برایتان پیش آمده که وقتی پس از مدت زمان زیادی از شر یک معامله که زمان زیادی باز بوده راحت می شوید (یا سر به سر می بندید یا با سود) چقدر حس خوب و راحتی می کنید، چقدر دیدتان نسبت به چارت عوض می شود، دیگر مجبور نیستید در جهت معامله ی باز خود چارت را ببینید، دیگر مختارید که در هر دو جهت وارد معامله شوید… خب پس چرا مدام این احساس خوب را به خود هدیه ندهیم؟ وقتی می توانیم این احساس خوب را به خود اهدا کنیم که بگذاریم معاملاتمان با استاپشان بسته شوند تا با خیالی آسوده و بدون پیش زمینه چارت را نگاه کنیم.
نکته ی مهم دیگر این است که اگر به خاطر اینکه در چند معامله ی قبلی خود استاپ شما خورده و بعد چارت در جهت تحلیل شما حرکت کرده این ایراد از استاپ لاس گذاشتن شما نیست ایراد از شیوه ی تحلیل شماست که نقاط درستی را برای استاپ لاس خود تعیین نکرده اید پس به جای اینکه استاپ لاس خود را بردارید، شیوه ی تعیین استاپ لاس در استراتژی خود را اصلاح کنید، برداشتن استاپ لاس یا نذاشتن استاپ لاس خطرناک ترین کاری است که در دنیای معامله گری می توانید انجام دهید.
پس در این مقاله یاد گرفتیم که در نزدیکی استاپ لاس تحلیل فاندامنتال نکنیم و به هیچ وجه استاپ خود را جابجا نکرده و هیچ معامله ای را بدون استاپ لاس باز نکنیم. هرگونه تحلیل و نقطه ی ورود و خروج باید قبل از باز کردن معامله تعیین شود.
در مقاله ی بعدی نکات تکمیلی تری را در باب استاپ لاس خدمت شما عرض خواهم کرد.